سپهر در این روزها
امروز ١٢ شهریور سال ٩١ . ببخشید مامانی از اول سال هی می خوام بیام و بنویسم از این دنیای بیکران ما با تو اما همش پی فرصتی بودم تا بتونم از اول سال رو تایپ کنم و بذار اینجا که نشد. امروز طلسم رو شکستم . ظاهراً این ثانیه ها به من امان نخواهند داد که بتونم از اول سال تا حالا را اینجا منتقل کنم. پس بیش از این خودم رو معطل نمی کنم و از اینجا به بعد رو می نویسم. امسال تابستان برای تو سرشار از تجربه های جدید بود. تو رو تو کلاس شنای مهد ثبت نام کردم و این اشتیاق به آب و آب بازی هدایت شد و تو با شوق هر چه تمامتر روزهای زوج هفته رو به امید روزهای فرد می گذروندی تا دوباره روز استخرت بشه. شب ها به من می گفتی : آخ جون مامان ! فردا روز پسرهاست ...
نویسنده :
مامان سارا
16:04